اگر وابستگی دو گونه بسیار زیاد باشد، ممکن است به صورت موازی دچار گونهزایی شوند. این اتفاق گونهزایی موازی خوانده میشود. امکان این رخداد بهویژه بین انگلها و میزبانهایشان وجود دارد.
برای درک عملکرد آن، یک گونه از شپش که روی گونهای از موش کیسهدار زندگی میکند را تصور کنید. وقتی موشهای کیسهدار برای جفتگیری کنار هم قرار میگیرند، شپشها موقعیتی برای عوض کردن جای خود از موشی به موشِ دیگر و شاید جفتگیری با شپشی که روی موشِ دیگر زندگی میکند پیدا میکنند. تعویض موش امکانِ جریان یافتن ژن در گونهٔ شپش را ایجاد میکند.
تصور کنید وقتی گونهٔ موش کیسهدار به نسبهای A و B تقسیم شود چه اتفاقی برای شپشها میافتد:
۱) شپشها موقعیتهای کمی برای تعویضِ موش دارند، و شپشهای موشهای دستهٔ A با شپشهای موشهای دستهٔ B جفتگیری نمیکنند.
۲) این انزوای «جغرافیایی» در نسبهای شپش ممکن است باعث این شود که آنها از لحاظ تولیدمثلی از هم مجزا شوند [به عبارتی، دچار انزوای تولیدمثلی شوند]، و در نتیجه به گونههایی متفاوت تبدیل شوند.
زیستشناسان فرگشتی اغلب توانایی تعیین اینکه گونهزایی موازی رخ داده است یا نه، را دارند، چون فیلوژنیِ انگل با فیلوژنیِ میزبان «تقارن» دارد.
البته این مثال تا اندازهای آرمانی است -دانشمندان به ندرت میزبانها و انگلهایی با فیلوژنیهایی کاملاً مطابق هم مییابند. اگرچه، فیلوژنیها گاهی حاکی از این هستند که فرایند گونهزاییِ موازی با اندکی «تعویض میزبان» همراه بوده است.